تویی پشت و پناه اهل عالم
تویی تاج سر اولاد آدم
تویی چشم و چراغ آفرینش
به تو خرم بهار دین و دانش
تو معصوم از هوی و از خطایی
امین الله در ارض و سمایی
تویی گنجینه اسرار توحید
تویی بالاتر از تعریف و تمجید
تو سرّ مستسرّ کبریایی
تو فیض مستمرّ بر ماسوایی
منیر الحق مجلّی الظّلمتی تو
لسان الصّدق و علم و حکمتی تو
تو خیر من تقمّص و ارتدایی
ضیاء و نور أبصار الورایی
چو نور الله لا یطفی تو هستی
شدی خورشید عالمتاب هستی
تو که عالم به علم لا یبیدی
بحق حق که تو حق جدیدی
به این منصب خدایت کرد منصوب
شدی عدل مجسّم علم مصبوب
فروغ روی تو بدر التمام است
ظهور نور تو شمس الظّلام است
تو هستی سیف شاهر نور زاهر
شد علم و قدرت حق در تو ظاهر
تو هستی قائم آل محمد
قیامت رمز ظلّ الله ممتد
رخ تو شمع جمع آل یس
تجلّی خدا در طور سینین
امید اوّلین و آخرینی
نوید انبیا و مرسلینی
بود ذکر تو در تورات و انجیل
مزامیر از ظهورت کرده تجلیل
در آیات کتاب الله منزّل
بیان مجملی از آن مفصّل
کند برپا قیامت را قیامت
خدا می داند و جاه و مقامت
تمام انبیا مشتاق رویت
جمیع اولیا در جستجویت
چو قلبت عرش ربّ العالمین است
در عالم امر تو نقش آفرین است
رسول الله در شکل و شمائل
وجودت فضل کل، کلّ الفضائل
به تو شد منتهی کلّ کمالات
مقامت جامع الشّمل مقامات
مدار دهر شما عالی جنابید
که امر و نهی هم فصل الخطابید
چو فوق عرش و کرسی مسند توست
ید الله است و ملک اندر ید توست
کنی تو متصل ارض و سما را
به حق واصل کنی تو اولیا را
کسی که باشد عند الله عابد
خدا را بر خلائق هست شاهد
بود اشراق نور الرّب ظهورت
زمین و آسمان روشن به نورت
خودت نور خدا در غیب مستور
ظهورت مظهر نورٌ علی نور
وجودت جود خالق بر خلائق
ضمیرت مخزن اسرار خالق
خلافت از خدا شایسته تو
که در غیب و شهودی آیت هو
شد اسم و کنیه خاتم به تو جمع
کمال عالم و آدم به تو جمع
ضیاء الله مشرق طلعت توست
کلام الله ناطق مدحت توست
که تو ماء معین علم و دینی
ظهورت مظهر دین مبینی
نصیبت شد مواریث رسالت
به تو شد ختم آیات امامت
نشان ذات بی مثل و مثالت
جلالت آیتی از ذو الجلالت
جمالت مظهر اسماء حُسناست
کمالت مجمع امثال عُلیاست
مرکّب طینتت از علم و از عقل
سرشتت چون خدا از صدق و از عدل
بود خیر الوری در خَلق و خویت
شود عرش خدا روشن ز رویت
شب معراج در دیدار خورشید
بسان کوکب درّی درخشید
چو قائم شد مقام آن سرافراز
در آن انوار شد آن نور ممتاز
سرور احمد آن محمود معبود
بود در رؤیت مهدی موعود
رخت شد دلربای قلب عالم
به تو وابسته آدم تا به خاتم
چو در حال قیامی و قعودی
چو مشغول رکوعی و سجودی
سلام الله بر تو در همه حال
ز حیرت منفعل شد عقل فعّال
چو دید آن انقطاع از ما سوا را
خودش را داده بگرفته خدا را
نزول روح بر تو در شب قدر
ملک پابوس تو تا مطلع الفجر
تویی صاحب زمان و واحد دهر
کند امضای تو انفاذ هر امر
ولی امر در تشریع و تکوین
مدار آفتاب و ماه و پروین
وجودت رابط ناسوت و لاهوت
خرد در قدرتت مات است و مبهوت
دهد روح الامین بر درگهت پاس
شرفیاب حضورت خضر و الیاس
ز مغرب آفتابت سر برآرد
که بر هفت آسمان نورت بتابد
به شوق دیدن آن مهر تابان
بیاید ز آسمان فرزند انسان
کند در بند مکر و کید شیطان
زمین گردد محیط امن و ایمان
ملائک بسته صف در خدمت تو
خلائق سر به زیر از حشمت تو
بود عیسی علمدار سپاهت
ز عقل و وهم برتر جایگاهت
زمین و آسمان در اختیارت
بود روح خدا در انتظارت
که پر سازی زمین از عدل و ایمان
بگیری داد دین از کفر و طغیان
جدا شد چون سر سلطان عالم
پریشان شد نظام عرش اعظم
از آن رگها چو ثار الله جوشید
زمین و آسمان و عرش لرزید
چو دست انتقام تو عیان شد
از آن طوفان جهانی در امان شد
وجودت لطف و جود و فضل و احسان
عصاری علم و حلم وعدل و ایمان
کسی که شد ولی ثار الله
بود سلطان خلق، الحکم لله
تمام فخر آدم علم اسما
ولی تو حامل علم مسمّا
چو هستی نور هو در آیه نور
بود کنه وجودت سرّ مستور
چو ایمان به تو ایمان به غیب است
نشان بی نشان بی شک و ریب است
تعالی الله از این شأن و از این جاه
که شد ربّانی آیات الله
ز حد بگذشته قدر شیعیانت
شدند اخوان خاتم پیروانت
خرد قاصر ز درک تو امام است
که مأمومت چنین عالی مقام است
بود بر عالم و آدم مقدّم
امام حضرت عیسی بن مریم
چو موسی دید آن شأن و مقامات
گذشت از آن ید بیضاء و آیات
تمنّی کرد چون آن مرتبت را
جواب رد شنید این مسألت را
کاین خلعت فقط بر قامت توست
غرض از خلق آدم دولت توست
قیامت منتهی الآمال خاتم
مقامت غایة الغایات عالم
ظهورت ترجمان اِنّی اَعلم
وجودت راز و رمز اسم اعظم
به تو بر پا زمین و آسمان است
جهان جسم و ز تو جان جهان است
چو نامش زینت عرش برین است
کجا در دسترس آن نازنین است
امین وحی ربّ العالمین است
امان آسمانها و زمین است
الهی کی شب هجران سر آید
امید عالم امکان بیاید
ببارد بر جهان باران رحمت
در آید آفتاب از ابر غیبت
ز هجر روی او جان بر لب آمد
سر آمد عمر و آن جانان نیامد
خداوندا به سالار شهیدان
به آه زینب و اشک یتیمان
تو بگشا آن ید مشکل گشایش
نمایان کن رخ ایزد نمایش
در آور از سحاب بدر الدّجی را
عیان کن طلعت شمس الضّحی را
بر آور حاجت ختم النّبییّن
به پا کن دولت طه و یس
همه در انتظار روز موعود
که کی آید دلیل راه معبود
در آرد اهل عالم را ز حیرت
به یمن دولت قرآن و عترت
حکومت می کند با عدل مطلق
شود مصداق جاء الحق محقق
زمان می پرورد عقل مجرّد
به دست قدرت آن سرّ سرمد
کسی که شد ولی عصر والعصر
ظهورش می شود تفسیر والفجر
چو فجری که بود مصداق ساعت
همان ساعت که شد صبح قیامت
قیامت قامتی قائم به عدل است
که حق را مظهر اندر عدل و فضل است
به دست تو لوای حمد و تهلیل
کلید قفل تنزیل است و تأویل
دلت مشکات نور حق تعالی است
وجودت بابُ وجه رب اعلی است
لسان الله باشد در بیانت
کلام الله جاری بر لسانت
به دست توست رتق و فتق هر کار
فلک گردد به دور تو چو پرگار
ملقّب چون به جحجاح مجاهد
محوّل شد به تو رفع شدائد
نه جولانگاه حسنش در زمین است
که او طاووس فردوس برین است
ز قرب تو بحق کس نیست آگاه
من الله است و بالله و الی الله
خرد عاجز ز حلّ این معماست
کسی که سرپرست دین و دنیاست
وجودش اسو? موسی و عیسی است
ولیکن اسو? آن اسوه، زهراست